یه نصیحت

ساخت وبلاگ
دارم فیلم closer رو نگاه می کنم و وقتی تموم شد استوریش می کنم. فعلا 40 دقیقه ازین فیلم 1ساعت و خورده ای رو دیدم. بعدش اومدم صبحونه خوردم و بقیش موند.خیلی دوست دارم یه زندگی فانتزی ازونا که قهوه دم میکنن و کتاب میخونن، لباس های گل گلی میپوشن و فوتو شوت میگیرن یا با رفیقاشون میرن مسافرت داشته باشم ولی هیچ وقت نشد.الان از دوران جوونی هیچ دستاوردی ندارم به جز پوست خوبم که از مادر بزرگم به ارث بردمش. دیشب برای تفریح رفتیم پارک با خانواده ی x. درست همون سالی که من فارغ التحصیل شدم خانومy دختر اون خونواده رفته بود دانشگاه و حالا که من ترم دو رو تموم کردم اون فارغ التحصیل شده. خانومy جزو اون دسته آدم هاییه که من بهشون میگم مرفه بی درد. از زور خوشی رشته ی نون و آب داری که تو دانشگاه اونم از نوع گرون آزاد رو خونده رو میخواد ول کنه و بره عکاسی. درسته علاقشه ولی خوب هیچ وقت تو تنگنای اقتصادی نبوده که درک کنه به خاطر پول باید قید خیلی علاقه ها رو زد . همیشه ددی جونش کارتشو شارژ کرده و از گردش و گوشی و لباس بهترینشو داشته. به نظرم قدری هم همین قضیه لوسش کرده.خلاصه که وقتی چهرش رو با خودم وقتی فارغ التحصیل شدم مقایسه کردم دیدم اون چقدر هنوز بچه سال میزنه و من چقدر چهرم بزرگ تر میزد. خوب معلومه. اون هییییییچ وقت سختیا و عذابایی که من تو دانشگاه کشیدم و نکشیده. الانم اگه صورتم قدری کمتر از سنم میزنه به خاطر ژنتیکه. وگرنه با عزابا و شکنجه هایی که من شدم به خصوص امسال قیافم باید الان به چهل ساله ها میخورد. و شما چه میدانید که شکنجه یعنی چی؟ اصلا نخندید. من این کلمه رو برای این انتخاب کردم که هییییچ لغتی به خوبی این کلمه دردی که متحمل شدم رو توصیف نمی کنه. به معنای واقعی کلمه شکنجه شدم. تنها چیز یه نصیحت...
ما را در سایت یه نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dobaree00 بازدید : 47 تاريخ : پنجشنبه 26 مرداد 1402 ساعت: 10:51

خیلی بده خیلی بدهخیلی بدهافتضاحهولی وقتی تو این روزای داغون زندگیم، روزایی که حتی فکرشم نمیکردم بیان، تو این روزایی که حال دلم داغونه...وقتی میام بلاگفا دلم یکم خوش تر میشهوقتی میام بلاگفا و وبلاگای بقیه رو میخونم و غر غر هاشونو می بینم حداقل به خودم میگم تو تنها بدبخت دنیا که زندگی فلاکت بار داره نیستی و بقیم مثل تو زندگی سختی دارن و این بده.من برای هیچ کس جز شادی و خوشی و موفقیت نمیخوام ولی مثل وقتی که میفهمی بقیه هم امتحانشونو مثل تو خراب کردن و یه حس امنیت خاطر کاذب بهت دست میده که نمیدونم به چه علته وقتی میبینی زندگی دیگرونم فاکداپه (پوزش بابت این کلمه) تو هم انگار خاطرت جمع تر میشه. برای همین میخوام یه دعای قشنگ کنم تو این روز عاشورا که خدا خودش به حق امام حسین و ابالفضل عباس قبولش کنه: ایشالا سال دیگه این وقتا هممون( که داریم تو وبلاگامون غرغر میکنیم و از ناعادلانه بودن دنیا و سختی هاش مینالیم) بیایم و تو وبلاگمون حال این روزامونو مسخره کنیم و از حال خوش و خوبمون بگیم.آمیییییینپی نوشت: لایک به اونی که الان که داره این وبلاگو میخونه چشماشو ببنده و از ته دل همین دعا رو بکنه.پی نوشت2: دبل لایک به اونی که منم وقتی چشمشو بسته و داره دعا میکنه دعا کنهدوستون دارمیا علی یه نصیحت...
ما را در سایت یه نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dobaree00 بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 13:39

من خیلی جاها نیاز داشتم یکی بگه کمک نمیخوای ؟ هیچکس نبود؛ خودم درستش کردم. خیلی جاها نیاز داشتم یکی بگه می‌خوای حرف بزنیم؟ هیچکس نبود؛ گریه شد حرفام. خیلی جاها نیاز داشتم یکی بگه بریم یه چرخی بزنیم؟ هیچکس نبود؛ با خودم چرخیدم…خیلی جاها نیاز داشتم یکی واقعی بگه دوستت دارم هیچکس نبود؛ بی‌‌ذوق سَر کردم.خیلی جاها نیاز داشتم یکی بگه این ‌پولو بذار جیبت، تا انقدر سخت نگذره بهت. هیچکس نبود؛ سگ‌دو زدم! خیلی نیاز داشتم یکی بگه فداسرت شده دیگه! هیچکس نبود، خودخوری کردم. خیلی جاها نیاز داشتم یکی دلسوزانه راه نشونم بده؛ هیچکس نبود؛ اشتباه کردم و زمین خوردم. ببین:من خیلی جاها به خیلی چیزا نیاز داشتم وُ نبود. دیگه نیازم به کسی نیست.تَرسم از تنهایی ریخته. بودنت خیلی قشنگه‌ها، اما نباشیخودمو صدا میز‌نمپ.ن: پستی از وبلاگhttp://aramesh2971.blogfa.com/?انقدر حرفش، حرف دل من بود که با اجازش کپی کردم و اینجا گزاشتم. بقیه ی پستای این وبلاگم بخونید واقعا عاااااالیه. یه نصیحت...
ما را در سایت یه نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dobaree00 بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 13:39